رئیس جبهه اصلاحات کهگیلویه وبویراحمد:وقتی جهل و نخوت هم آغوش شده و فردی بخاطر منصبی که در اختیار دارد و اتفاقاً تا روز آخر مرحله دوم انتخابات هم معلوم نبود در کدامین اردوگاه سیر می کند و به چه کسی رای خواهد؛ به یکباره می گوید که ما “استاندار” را انتخاب کردیم؛ یعنی هم با سیلی صورت خود را سرخ می کنند و هم به نرخ روز، روز می گذرانند
به گزارش عصرتابان ؛علیرضا کفایی” رئیس جبهه اصلاحات کهگیلویه و بویراحمد با یادداشتی در خصوص نحوه استاندار نوشت:
به نام خدا
گر جان بدهد سنگِ سیه، لعل نگردد
مدیریت نمی تواند قصه دلبردگی باشد، در نصب مدیران حتماً لازم است به توانایی ها، دانش و تجربه توجه نمود؛ مدیر می بایست به نفع عمومی و توسعه بیندیشد، قاطعیت و تدبیر لازم را در انتخاب همراهان خود داشته باشد، آشنایی زدایی نماید، توصیه پذیر نباشد، مدیریت قصه احتیاج و استغنا نیست، خصوصاً در مدیریت های استانی و بخصوص در استانی که محرومیت در آن به وضوح برجسته است؛ باید آینده، پیشرفت و آبادانی، امنیت و آرامش و آسودگی مردم؛ فقرزدایی و ایجاد اشتغال و در نظر داشتن جوانان را محور قرار داد.
در مدیریت استان؛ بحث های پیش پا افتاده سهم خواهی و دخالت جریان های سیاسی و نیز نمایندگان مجلس به هیچ وجه موضوعیت ندارد، الم شنگه به پا کردن است، تحمیل کردن فرد یا افرادی از هر ناحیه برای مدیریت ها وقتی که تخصص و تعهدات لازم را ندارد، درست در مقابل همان چیزی است که به مردم امید داده و می دهد.
مردم به امید گشایشی و رفع ناملایمات و برای اندکی بهتر شدن وضع معیشتی و برای خیالی آسوده رای داده اند، اما عده ای چنان رفتاری دارند که انگار به اذهان عمومی می خواهند مخابره کنند؛ بیهوده دلتان را خوش نکنید، آب از آب تکان نخورده، همه چیز دست ماست…. و آیا این ناامید کردن مردم نیست؟
وقتی جهل و نخوت هم آغوش شده و فردی بخاطر منصبی که در اختیار دارد و اتفاقاً تا روز آخر مرحله دوم انتخابات هم معلوم نبود در کدامین اردوگاه سیر می کند و به چه کسی رای خواهد؛ به یکباره می گوید که ما “استاندار” را انتخاب کردیم؛ یعنی هم با سیلی صورت خود را سرخ می کنند و هم به نرخ روز، روز می گذرانند.
از اینان بدتر کسانی اند که ادعای اصلاح طلبی اشان گوش فلک را کر کرده، در حزب خودشان گزینه های دیگری و در جمع اصلاح طلبان گزینه های دیگری و از پشت به همه خنجر می زنند و با دیگرانی می نشینند و می بندند و در تصور اینکه صید بزرگی کرده و دنیا به کامشان گشته، آل و دودمان خود را بر کشیده اند و باد و بروتشان یکباره فرو می ریزد و ریاکارانه می آیند و می روند تا آستینی گیرند و دستی ببوسند.
تکلیف هم که مشخص شد؛ گفتند استانداری به توصیه هیچکس نبوده و از اساس توصیه پذیر نبودیم؛ پس نه آنان و نه اینان اینچنین خود را قربانی بلاهت و قدرت طلبی خیره سرانه نکنند، مروت گرچه نامی بی نشان است؛ اما به مروت در آیند و بگذارند استاندار و مجموعه مدیریتی با فراغ بال کار کنند.
عده ای با پوشش آزادیخواهانه و عدالتجویانه به طور سیستماتیک مرتکب خطا می شوند، آزادی را لکه دار و با زیر پا گذاشتن عدالت و انصاف در خفا و در درون گروه های خود برای استاندار خط و نشان می کشند و دیگران را نیز تهدید می کنند اما از آنسو تلاش می کنند خود را به مدیریت استان نزدیک و دست بوس می شوند تا مثلاً مدیری بگمارند …. اما “گر جان بدهد سنگ سیه، لعل نگردد” همیشه قِل میخورد و میافتد توی چالهی دروغ و نامردمی، چنین افرادی با ذات اصلی خود چه می توانند بکنند، قادر به تغییری در سرشت خود نخواهند بود.
گر جان بدهد سنگِ سیه، لعل نگردد
با طینتِ اصلی چه کُند، بدگهر افتاد
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰